روز نویس

اجتماعی سیاسی فرهنگی

روز نویس

اجتماعی سیاسی فرهنگی

نوشته ای فوق العاده از فرید مدرسی

   

نظام سیاسی ایده‌آل برای آیت‌الله 

آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی فقط یک عالم دینی یا رئیس یک مرکز‌آموزشی، با نام «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» نیست، او صاحب و مولد یک گفتمان و نظام سیاسی است. اگرچه شاید در محافل، نهادها و مراکز سیاسی و حوزوی این گفتمان در اقلیت باشد و مدافعان تشکیلاتی آن اندک، اما زنده است و سیر آن میرا نیست. اهداف و برنامه‌های سازمان تحت نظر آیت‌الله که شاخه‌ای است، فقط به حضور صاحبان این تفکر در این نهاد و آن نهاد خلاصه نمی‌شود، بلکه آیت‌الله و هوادارانش کلان‌نگر هستند و آرای آنان به عناصر جزئی خلاصه نمی‌شود؛ اگرچه برای مصادیق هم برنامه دارند. نظام سیاسی ایده‌آل آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی آنچنان با مدل فعلی جمهوری اسلامی ایران همسان نیست؛ البته اشتراکات زیادی هم دارد. آیت‌الله سعی می‌کند بر بستر فعلی سخن گوید و بر این بستر، بستر آتی را براساس نظرات خود طراحی کند.

جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تاکنون براساس نظام ولایت فقیه اداره می‌شود که عالی‌ترین مقام حکومتی آن ولی فقیه (رهبر) است و او از سوی «مجلس خبرگان رهبری» انتخاب می‌شود. اگرچه از نظر عملی همین مدل پیاده شده است و هر هشت سال نمایندگان این مجلس از میان کاندیداهای مورد تایید شورای نگهبان توسط مردم انتخاب می‌شوند، اما در حوزه نظر، آرای متفاوتی درباره نظریه ولایت فقیه، نظام ولایت فقیه و مشروعیت آن و ولی فقیه و اختیارات آن ارائه شده است.

آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی در جایگاه تئوریسین گفتمان نیمه مسلط دهه سوم جمهوری اسلامی ایران، آرایی در این باب دارد که آوانگارد است. شاید بتوان به صراحت گفت که آیت‌الله در جایگاه عضو مجلس خبرگان رهبری، صاحب یک گرایش آوانگارد درباره توسعه اختیارات ولی فقیه و قدرت مطلقه او است و نظامی آلترناتیو هم برای نظام کنونی جمهوری اسلامی ایران طراحی کرده است.

در این میان ابتدا باید بستر نظام سیاسی ایده‌آل آیت‌الله را شناخت و سپس به چارچوب عملی آن پرداخت و مدل را تشریح کرد؛ البته درباره مختصات همه‌جانبه ولی فقیه و مجلس خبرگان رهبری.

***

کلید نظام نظری و عملی سیاسی آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی در این کلام نهفته است: «ما در فعالیت‌هایمان فقط «نظام اسلامی» را می‌خواهیم و بس. هرچیز دیگری که می‌خواهیم، یا مقدمه است برای تحقق «نظام اسلامی» یا لوازمش است و اصالت ندارد.»(1) نظام اسلامی مدنظرش «ولایت مطلقه فقیه» است.(2) او درباره حکومت رهبر این نظام که «ولی فقیه» است، می‌گوید: «حکومت ولی فقیه در زمان غیبت امام معصوم(ع) با نصب عام از طرف امام معصوم انجام شده است که خود وی منصوب خداست (3)... در هر زمانی «فقیه اصلح» برای اداره جامعه اسلامی از سوی امام زمان(ع) منصوب شده است. (4)» آیت‌الله تفاوتی میان نصب امامان معصوم با نصب ولی فقیه می‌گذارد: «معصومان (ع) به صورت معین نصب شده‌اند، ولی نصب فقها عام بوده و در هر زمانی برخی آنها مأذون به حکومت هستند.»(5)

بر این اساس او، با ابراز خرسندی از انتخاب غیرمستقیم رهبری، معتقد است: «فقهای عضو خبرگان، کمتر تحت تاثیر تبلیغات و جوسازی‌ها واقع می‌شوند و در نتیجه در جو آرام و مطلوبی ولی فقیه را کشف و به مردم معرفی می‌کنند.»(6) چرا که آیت‌الله بر این باور است که خبرگان رهبری، رهبری منصوب شده از سوی امام زمان را «کشف» می‌کند و انتخابی وجود ندارد.

از این‌رو، به «مشروعیت مردمی» نه‌تنها معتقد نیست، بلکه «مقبولیت» را نیز از آن مردم نمی‌داند؛ فقط معتقد است که مردم به ولی فقیه «عینیت» می‌بخشند: «مردم هیچ مشروعیتی به حکومت فقیه نمی‌دهند، رای و رضایت آنان باعث به وجود آمدن آن می‌شود... با این تحلیل، انتخابات زمینه‌ای برای کشف رهبری می‌شود، نه اینکه به او مشروعیت ببخشد(7)... مردم اصلا حق حاکمیتی از خودشان ندارند تا به کسی اعطا کنند (8)... حاکم را باید خدا تعیین کند و مشروعیت حکومت از طرف اوست. مردمی که اختیار خود را ندارند، چگونه می‌توانند اختیار خلق خدا را به دست کسی بدهند؟!(9)»

بدین‌سان، مهم‌ترین کار ویژه مجلس خبرگان رهبری از منظر آیت‌الله برای جلوگیری از اختلاف پس از انتخاب رهبری است؛ چرا که پیش از این خود به خود رهبر از سوی امام زمان نصب شده است: «تشکیل مجلس خبرگان مبتنی بر نظریه انتصاب است... و خبرگان برای اینکه اختلافی پیش نیاید انتخاب می‌شوند. (10)... [همچنین] ارزش مراجعه به آرای عمومی کمتر از رای خبرگان است... (11) و انتخاب غیرمستقیم بیشتر قابل اطمینان است.(12)»

مصباح‌یزدی معتقد است که «در نظام سیاسی اسلام حجیت کلام رهبر به رای مردم نیست و اعتبار و مشروعیت نظام و رهبر برگرفته و ناشی از رای خبرگان نمی‌باشد، زیرا خبرگان مقام ولایت را به رهبر اعطا نمی‌کنند. وظیفه خبرگان فقط تشخیص مصداق رهبری الهی است که شرایط آن را ائمه اطهار بیان کرده‌اند. خبرگان موظفند کسی را که امام معصوم برای ولایت و رهبری شایسته می‌داند، به مردم معرفی ‌کنند... بنابراین اعتبار رهبری به سبب صلاحیت‌های او و نصب الهی است. باید افزود: دیگر امور و مناصب با واسطه حجیت رهبر اعتبار پیدا می‌کند.(13)»

آیت‌الله با توجه به این نظر، «انتخاب» را دارای دو فایده می‌انگارد و رای منفی مردم را باعث ابطال نظام اسلامی نمی‌داند: «انتخاب و مراجعه به آرای مردم از دیدگاه عقیدتی ما هیچگاه مشروعیت‌آور نیست، تا با منفی شدن آرای عمومی، مشروعیت نظام باطل گردد... انتخابات از نظر ما دو فایده دارد؛ یکی اینکه با برگزاری آن و توجه به آرای مردم، آنها خود را در ایجاد حکومت دینی سهیم خواهند دانست و در نتیجه بیشتر و بهتر در حمایت از نظامی که به دست خودشان تحقق یافته، می‌کوشند و آنگاه آرمان‌های مهم حکومت دینی تحقق می‌یابد. فایده دیگر این است که امام راحل(ره)- بنیانگذار این نظام الهی – با تاکید بر اهمیت نقش مردم و آرای آنان مخالفان نظام را خلع سلاح کردند، زیرا آنا با تبلیغات مسموم خود قصد داشتند، نظام اسلامی را مستبد جلوه دهند، ولی هنگامی که آرای مردم در این نظام مورد احترام و اهتمام باشد، حربه مخالفان از کار خواهد افتاد.(14)»

با توجه به اینکه مصباح‌یزدی اینگونه به رای مردم و انتخابات می‌نگرد، در باب نظام «جمهوری اسلامی ایران» که این نام مورد تاکید بنیانگذار انقلاب بود، می‌گوید: «نباید گمان کرد که «جمهوری» دقیقا شکل خاصی از حکومت است تا نظام فعلی ما- که جمهوری است- همان شکل را تقلید کند(15)... ممکن است سوال کنید؛ پس چرا امام فرمود: «جمهوری اسلامی» و نفرمود «اسلام» یا «حکومت اسلامی»؟ انتخاب واژه «جمهوری» برای نفی سلطنت بود... این رژیم در ادبیات سیاسی اسمش «جمهوری» است، اما نه جمهوری‌ای که در غرب است، «جمهوری دموکراتیک»، جمهوری‌ای که همه چیزش و اختیارش در دست مردم باشد و تابع آرا و هوس‌های ‌مردم باشد؛ نه. جمهوری‌ای که محتوایش اسلام باشد. پس هدف برقراری اسلام در یک نظام حکومتی است که امروز وقتی سلطنتی نبود، اسمش «جمهوری» است؛ نه اینکه در کنار اسلام ما یک هدف دیگری به نام جمهوری داشته باشیم این تفکری است شرک‌آمیز...(16)»

اختیارات ولی فقیه از منظر آیت‌الله

آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی در باب اختیارات ولی فقیه، معتقد به مطلقه بودن آن در چارچوب احکام اسلامی است و حتی «مصلحت» را نیز نمی‌پذیرد و می‌گوید:‌ «حکومت دینی که ما می‌گوییم معنایش این نیست که کسی که در راس حکومت قرار می‌گیرد و به نام دین حکومت می‌کند، هرچه دلش خواست رای بدهد.» (17) او برای رد «مصلحت‌ورزی» توسط حاکم اسلامی به قرآن استناد می‌کند: «خدا به پیغمبرش می‌فرماید: تو برای مصلحت‌اندیشی نزدیک بود اندکی از پیشنهادهای کفار را بپذیری.»(18)

اما در محدوده احکام اسلامی، دایره اختیارات ولی فقیه را وسیع می‌بیند و معتقد است: «فقیه واجد شرایط [ولی فقیه] اختیار جان و مال مسلمان‌ها را دارد. (19)» آیت‌الله در این راستا، با اشاره به «عملکرد امام خمینی» و استناد به آن می‌گوید: ‌«اختیارات ولی فقیه فراتر از آن چیزی است که در قانون اساسی آمده است. (20)» او به صراحت اعلام می‌کند: «آنچه امام(ره) در طول زندگی‌شان و امامت‌شان و رهبری‌شان عمل فرمودند، تقید به قانون اساسی نبود.(21)» مصباح اعتبار قانون اساسی و تمامی قوانین را هم به تنفیذ و تایید ولی فقیه می‌داند: «به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی اجرا می‌شود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای اوست. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد... اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد؛ این یعنی من دستور می‌دهم اینگونه عمل کنید و اعتبار پیدا می‌کند، چون او امضا کرده است، اگر امضا نکرده بود، هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رای می‌دادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت، همانطور که خودش فرمود.»(22)

او «رای دادن» مردم را هم در حوزه اختیارات ولی فقیه قلمداد می‌کند که براساس نظر او به مردم واگذار شده است: «ولی فقیه یعنی جانشین امام معصوم، یعنی کسی که می‌خواهد حق را تعیین کند. او گاهی مصلحت می‌بیند، بگوید شما رای بدهید... انتخابات ریاست‌جمهوری اعتبارش به رضایت اوست [ولی فقیه]، مصلحت دیده که در این شرایط مردم رای بدهند(23)... [رئیس‌جمهور هم] اعتبارش به نصب رهبر است.(24)»

روش مقابله با مخالفان حکومت اسلامی

بدین‌سان، آیت‌الله برخورد با مخالفان حکومت اسلامی را پس از تشکیل این حکومت، اینگونه تجویز می‌کند: «وقتی حکومت اسلامی صحیح تشکیل شد، مسوول آن حکومت باید از این حکومت تا آخرین لحظه دفاع کند. حکومت حقی است، باید این حکومت وجود داشته باشد. آن کسانی که مخالفت می‌کنند؛ آنها آشوبگرند، ضدرژیم‌اند، هیچ رژیمی ضد خودش را تحمل نمی‌کند، حق ندارد تسلیم زورگویان بشود. تا کی؟ تا آنجا که قدرت دارد... پس وقتی حکومت حق تشکیل شد، مادامی که یار و یاور دارد، رئیس حکومت باید از نظام دفاع کند. پس از تشکیل حکومت اسلامی صحبت از رفراندوم، رای اکثریت و این حرف‌ها برای تغییر حکومت اسلامی نیست. چون وقتی حکومت حق و الهی تشکیل شد باید از آن دفاع کرد کار تا هر جا بکشد... پس بعد از اینکه حکومت اسلامی در این قطعه از زمین خدا به نام کشور امام زمان(عج) تشکیل شد، هر کس مخالفت با حکومت اسلامی کند، محکوم است و باید با او مبارزه کرد؛ کم باشند یا زیاد.(25)» آیت‌الله مصباح یزدی تعداد مخالفان وموافقان را ملاک نمی‌داند و می‌گوید: «برای حفظ حکومت کمیت ملاک نیست. ملاک این است که تعدادی از افراد از امام(ع) یا ولایت فقیه مشروع حمایت کنند که بتوانند حکومت را حفظ کنند. گاهی ممکن است با 90 درصد و گاهی با 80 درصد و گاهی با 50 یا 40 درصد. او مامور است که حکومت اسلامی را حفظ کند...(26)»

نظام سیاسی پیشنهادی آیت‌الله

اگرچه آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی، سعی می‌کند براساس بستر فعلی جمهوری‌اسلامی ایران، نظراتی را ابراز کند که حکومت فعلی به نظام اسلامی مدنظرش نزدیک شود، اما از مدل ایده‌آل خود نیز غافل نمی‌شود و به طور کامل روش انتخاب مسوولان کشوری از یک کارمند جزء تا رهبری نظام را پیشنهاد می‌کند. از آن رو که «انتخاب غیرمستقیم» را بهترین روش برای انتصاب یا انتخاب مسوولان کشور می‌داند، در این نظام پیشنهادی این روش از ابتدا تا انتها پیگیری می‌شود. در مدل ایده‌آل او؛ «حکومت دینی، حکومتی است که نه تنها همه قوانین و مقررات اجرایی آن برگرفته از احکام دین است، بلکه مجریان آن نیز مستقیما از طرف خدا منصوبند، یا به اذن خاص یا عام منصوب‌شده‌اند، چنین حکومتی «حکومت دینی» ایده‌آل و کمال مطلوب است...(27)»

او پیش از ارائه مدل پیشنهادی خود، به صراحت اعلام می‌کند: «شاید یک شرایطی پیش بیاید که ما باید اصلا نظام پارلمانی را عوض کنیم...(28)» سپس «تغییر قانون اساسی» را درتمامی اصول آن جز اصل چهارم، ممکن می‌داند و این اتفاق را بدیهی تفسیر می‌کند: «در خود قانون اساسی هم پیش‌بینی شده که می‌شود تغییراتی داد، اصلاحاتی کرد، پس انتخاب عنوان جمهوری، انتخاب پارلمانی، حکومت پارلمانی، به شکل پارلمان غربی و... مسائلی بوده که امام در آن زمان تشخیص داده‌اند... [البته] الان ما وظیفه‌مان این است که نظام جمهوری‌اسلامی را به همان ترتیبی که در قانون اساسی آمده محترم بشماریم. چرا محترم بشماریم؟ برای ما احترامش از این است که ولی فقیه که منصوب از طرف خداست و مشروعیتش از طرف خداست، او دستور می‌دهد...(29)»

اما مدل آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی؛ در این مدل(30) شهروندان دو دسته‌اند: دسته اول: اقشار و اصناف غیرروحانی و دسته دوم روحانیت.

غیر روحانیت

براساس مدل آیت‌الله، در میان افراد غیرروحانی مراحل زیر برای شکل‌گیری چارچوب کلی نظام اسلامی پیاده می‌شود:

گام اول: ابتدا در هر ده، شهر و منطقه‌ای، از همه مردم خواسته شود که از میان خود افراد عادل را که می‌شناسند، معرفی کنند.

گام دوم: افراد منتخب، سایر افراد عادل گمنام را شناسایی کنند.

گام سوم: جمع افراد عادل این منطقه براساس تخصص‌ها دسته‌بندی شوند و انجمن‌های تخصصی را تشکیل ‌دهند که رده‌بندی اعضای انجمن‌ها براساس نظر اعضا صورت می‌گیرد و افراد براساس این رده‌بندی سمت‌های اجرایی شهر را برعهده می‌گیرند.

گام چهارم: رده یک‌ها به استان‌ها می‌روند و مسوولیت‌های استانی را برعهده می‌گیرند و رده یک‌های استانی به مرکز کشور می‌روند.

گام پنجم: رده یک‌های در مرکز، در نهادهای کشوری مسوولیت می‌پذیرند و گروهی از آنان مشاور رهبری می‌شوند که مسوولیت قانونگذاری در بخش تخصصی خود را برعهده می‌گیرند که این قوانین با تنفیذ رهبری قابل اجراست.

دسته دوم: روحانیت

همین سلسله مراتب از ده، شهر و مناطق شروع می‌شود و عدول روحانیون این مناطق انجمنی محلی روحانیت را تشکیل می‌دهند و در نهایت از میان آنان دانشمندترین به مرکز استان‌ها معرفی می‌شوند. همچنین مراکز استان خبره و دانشمندترین روحانیون را به مرکز معرفی می‌کنند که مجلس خبرگان را تشکیل می‌دهد. مجلس خبرگان از میان خود با تقواترین، عالم‌ترین و کارآمدترین فرد را به عنوان رهبر کشف می‌کند. این مجلس به دو دسته تقسیم می‌شود.

دسته اول که در فقه صاحب تخصص و نظر هستند، شورای افتاء را تشکیل می‌دهند و بازوی مشورتی رهبر در اعلام فتوای او به حساب می‌آیند.

دسته دوم که در قانونگذاری و مسائل کشوری تخصص دارند، شورای نگهبان را شکل می‌دهند و بر قوانینی که توسط شورای قانونگذاری تصویب می‌شود، نظارت می‌کنند تا مخل مبانی اسلام نباشد، این شورا هم بازوی رهبری شمرده شده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1 – هفته‌نامه پرتو سخن (ارگان سیاسی موسسه آموزش و پرورش امام‌خمینی)، 17 اسفند 79 / 2 – مصباح‌یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج 1، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز 77، صص 60 – 59 / 3 – همان، ص 16 / 4 – همان، ج 2، ص 51 / 5 – همان، ج 1، ص 18 / 6 – همان، ص 86 / 7 – همان، ص 25 / 7 – همان، ص 25 / 8 – همان، ج 2، ص 50 / 9 – نادری، محمدمهدی، در پرتو ولایت، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1382، ص 254 / 10 – پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج 2، ص 56 / 11 – همان، ص 59 / 12 – همان، ج 1، ص 85 / 13 – همان، ص 88 / 14 – همان، صص 33 – 32 / 15 – همان، ص 30 / 16 – هفته‌نامه پرتو سخن، 17 اسفند 79 / 17  و 18 – ماهنامه معرفت ارگان تئوریک موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، مرداد 82، ش 68، صص 12 – 11 / 19 – هفته‌نامه پرتو سخن، 7 دی 84، ش 310 / 20 – پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج 1، ص 58 / 21 – صنعتی، رضا، گفتمان مصباح، مرکز اسناد انقلاب‌اسلامی، تهران، تابستان 87، پاورقی ص 577 / 22 – هفته‌نامه پرتو سخن، 7 دی 84، ش 310 / 23 – همان / 24 – پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج 2، ص 57 / 25 – هفته‌نامه پرتو سخن، 30 خرداد 80، ش 83 / 26 – روزنامه ایران، 10 آذر 79 / 27 – پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ج 1، ص 45 / 28 و 29 – گفتمان مصباح، ص 663 / 30 – تمامی مباحث مربوط به مدل ایده‌آل سیاسی آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی برگرفته از: شهرابی، محمد، معارف قرآن، ج 9 (با عنوان حقوق و سیاست در قرآن)، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1377، ص 251 – 246. 

منبع

نظرات 3 + ارسال نظر
حمید یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:06 ب.ظ http://toptoop.co.cc

به منم سر بزن خوشحال میشم . >>>>>تاپ توپ<<<<<

محمد. ق. سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:04 ب.ظ http://mghasemi64.blogfa.com

سلام
علی چرا گوشیت جوابگو نیس؟
بیا ببینیمت بابا

elahehnamdar شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 08:40 ق.ظ

روند فرار مغزها را، با ایجاد اشتغال و کار آفرینی برای جوانان، متوقف کنید. رشد اقتصادی به جوانان تحصیل‌کرده‌ نیز دارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد